اجتماعی ،فرهنگی

تهیه موضوعات اجتماعی فرهنگی در مورد آهنگران

اجتماعی ،فرهنگی

تهیه موضوعات اجتماعی فرهنگی در مورد آهنگران

رهنمای تحریر وثایق در افغانستان

رهنمای تحریر وثایق حقوقی در افغانستان :   ازآنجا که انسان دراجتماع زندگی میکند ناگزیر بعضی ازتعاملات را نیز انجام دهد تا درزندگی خویش به مشکلات مواجه نگردد.  به همین شکل هرگاه دوجوان باهم ازدواج میکنند مطابق قانون باید وثیقه نکاح خط ترتیب دهند  ویا هرگاه شخصی برای پیشبرد بعضی ازامور خویش دیگری را به عنوان نایب ووکیل خویش مقرر میکند باید وثیقه وکالت خط ترتیب شود   ویا هم اگر درمسایل خانوادگی دعوی صورت میگیرد ومرد خانواده  ازطرف محکمه متکفل نفقه اعیال خویش قرار میگیرد باید وثیقه نفقه خط ترتیب دهد به همین ترتیب مسایل زیادی وجود دارد که ایجاب ترتیب وثایق مختلف را مینماید که انواع وثایق بیش ازبیست نوع میباشد ودربخش های مختلف وساحات متفاوت زندگی ، انسانها مجبور به ترتیب واجرای آن میباشند چپتر حاضر آموزشی که حاوی یک سلسله مواد آموزشی ازقبیل انواع وثایق ،چگونگی ترتیب وثایق وعرایض ومواد ممد دیگر است برای همکاران محترم تهیه وترتیب گردیده تا از یک طرف به دانش مسلکی همه ما وکلای مدافع اضافه گردد وازجانب دیگرمشکلات مان رادرجریان وظیفه و درعرصه فهم ودرک عملی ترتیب وثایق درمحاکم حل نماید. طوری که شاهد حال هستیم امروزه  اکثر دعاوی نسبت غلطی و تناقض و ابهام در صورت دعوی به عدم سمع فیصله می شود و یا هم فیصله های محاکم  ابتدائیه به اساس موجودیت همچوتناقص و ابهام در محاکمه بالانقض می گردد. از خداوند متعال می خواهم تا به همکاری و مساعدت همه حقوقدانان متخصصین ومجرب در مسائل شرعی و حقوقی این خلاء پر شده و از مشکلات و سرگردانی مردم کاسته شود. از خداوند متعال می خواهم تا به همکاری و مساعدت همه حقوقدانان متخصصین ومجرب در مسائل شرعی و حقوقی این خلاء پر شده و از مشکلات و سرگردانی مردم کاسته شود. از خداوند متعال    طریقه راجستر وتسوید وثیقیه            تمام وثایق دارای یک چارچوب ترسیم شده ستون نمبر و تاریخ ، نوعیت وثیقه ، ستون تعرفه، ستون موضوعه وستون تشریحات میباشند که ستون تعرفه  دارای ستون تعرفه مقراست که درین ستون شهرت مکمل اقرار کننده حاوی اسم ولد ،ولدیت ،قوم وسکونت، با نمبر تذکره ، شماره جلد وصفحه آن درج می گردد و در ستون ذیل آن ستون تعرفه مقرله می باشد که آن هم مانند ستون (مقر)تسوید می شود و در ذیل آن طرف راست وثیقه ستون شهود می باشد که شهرت و نمرات تذکره صـــــ  عـــــ   ج وعمر  ایشان درج می گردد و در وسط وثیقه ستون موضوع قرار دارد که ستون موضوع انعکاس اقرار مقر قبل از اقرارمیباشد و یا به عباره دیگر هدف اساسی وثیقه راهیئت قضائی و یا تحریرات منعکس می سازد  و تحریر آن بشکل مستقبل و مضارع صورت می گیرد  و در جنب طرف چپ وثیقه درتمام وثایق ستون تشریحات قرار دارد که جریان اقرار یا التزام اقرار کننده از اقرار و بیان خودش در آن توأم با قبول مقرله و شهادت شهود درج می گردد و همچنان نمبر خصوصی مربوط وثیقه و نمبر عمومی مربوط به شهریه را راجستر شده وانمود می کند. - هرگاه وثیقه درهمان روز تکمیل ثبت و مهر گردید وثیقه تاریخ همان روز را داشته می باشد و اگر طی مراحل وثیقه به روز بعدی یا روزهای دیگر موکول گردید در اینحال تاریخ راجستر تاریخ آغاز وثیقه محسوب می شود و تاریخ امضاء و تمام آن را تاریخ انجام می نامند. بخش اول ثبت وانواع وثایق  عموما وثایق به دو اساس اجرا میشوند : ۱- به اساس اخبار از یک حق و یا حالت توسط شهادت شهود به  غرض تثبیت رسمی آن . ۲- به اساس اخبار توسط مقر به به معنای اخبار و هم به معنای انشا حق میتواند صادر شود این هم به منطور تثبیت رسمی حق ..   انواع وثایق قرار ذیل است : 1- قباله بیع  بات                      2- قباله بیع جائزی                    3- رسید قباله جائزی 4- حجت قرض حسنه                 5- حجت دین                          6- حصر وراثت 7- تملیک خط                         8- تقسیم خط                           9- اجاره خط 10- اصلاح خط                      11- ابراء خط                          12- ضمانت خط 13- خلع نامه                         14- طلاق خط                         16- وکالت بالشهود                   17- نفقه خط                          18- ضمانت خط 19- وصایت خط                     20 - اقرار خط                       21- وثیقه مجردی 22- افلاس خط           اینک به شکل مختصربه بعضی از وثایق که بسیار معمول است اشاره مینمایم    وثیقه حصر وراثت هدف : ۱-ثقه ساختن فوت اشخاص . ۲-تثبیت ورثه مستحق الارث شخص وفات شده . ۳-تثبیت میراثی که از شخص متوفی باقی مانده است               طی متحدالمال 3964 مؤرخ 12/12/1386 تحریرات دارالانشاء ستره محکمه که چنین مشعر است:" از انجایکه به تطبیق تعمیل و تنفیذ احکام مندرج قانون مدنی جمیع محاکم مکلف اند بنا بر آن ادارات ثبت اسناد و وثایق در حین ترتیب وثایق حصر وراثت  و نیز محاکم در حین ترتیب وثایق  و وصایت خط رسیدگی به دعاوی میراث مواد 2182 الی 2189 قانون مدنی را جداً مدنظر داشته به رعایت حقوق فروع اولاد متوفی که در زندگی اوفوت شده اند بطور دقیق مبادرت نمایند که یا دداشت فوق طی تصویب نمبر عـ103  12/2/1387 شورای عالی ستره محکمه صورت گرفته است.   به اساس عریضه تمام ورثه یا یکی از ورثه عنوانی محکمه  ذیصلاح بشرح ذیل تقدیم می گردد: محترماً !  مورث ما مرحوم (        ) ولد (             ) ولدیت (          ) ساکن (            ) بتاریخ(          ) نسبت(            ) وفات (          ) نموده و از وی ورثه شرعیه منحصره مستحق الارث باقی مانده هر یک: 1- فلان (              )پسر و یا پسران  صغیر 2- فلان (              ) دختر و یا دختران کبیر   3- (                 )  زوجه ویا زوجات 4- (                 ) پدر 5-(                 )مادر بعداً رئیس محکمه درمورد از محل زیست متوفا سوالات ذیل را مطرح می نماید: 1- مرحوم (               )  ولد (               ) را معرفت دارید. 2-موحوم بکدام تاریخ، به چه علت و در کجا وفات نموده؟ 3-از متوفی وارثین شرعی مستحق الارث کدام اشخاص باقی مانده شهرت شانرا با تعیین  سن ،ونمبر  تذکره مفصلاً ارایه  دارید؟  4-پدرومادر متوفی حیات اند و یا خیر ؟ 5-متوفا در داخل و خارج کشور دیگر ورثه دارد و یا خیر؟    ترتیب وثیقه حصر وراثت به اساس شهادت شهود در محل سکونت متوفی صورت میګیرد  در ستون تشریحات باید نوشته شود که حاظر آمد شهود مذکور در شتون تعرفه اشخاص و اخبار کرد به مقصد شهادت به لفظ اشهد بالله که ما مرحوم ............می شناسیم که به تاریخ .............فوت شده است و از وی ورثه مستحق ( زن، دختر ، مادر، پدر ) باقی مانده است  در غیرآن در تذکر شهرت هر یک از ورثه  اسم، ولد، سن و نمبر تذکره ضروری است .   وثیقه وکالت :   الف: هدف: -         تعین وکیل جهت اجرای یک امر. -         تثبیت صلاحیت های وکیل . -         تنظیم مکلفیت ها ووجایب طرفین عقد وکالت . ب: تعریف وکالت: -         طبق صراحت ماده 1554- ق- م- وکالت عقدیست که بموجب آن موکل شخصی دیگری را در تصرفات قانونی و معلوم قایم مقام خود میسازد. -         و طبق صراحت ماده 1449- مجلة الاحکام وکالت تفویض صلاحیت شخصی است به دیگری و قایم مقام ساختن وی است بجای خود که تفویض کننده صلاحیت را ( موکل) و شخصیکه به او تعویض صلاحیت شده است (وکیل) و موضوع تفویض شده را ( موکل به ) گویند.   وکالت در خرید:- لازم است که (موکل به ) یعنی موضوع وکالت معلوم باشد یعنی چیزی را که وکیل به ایفای آن ما مور است باید به نحوی معلوم گردد که انجام وکالت را سزاوار گرداند و آن عبارت از این است که موکل جنس چیزی را که اراده خریداری آن را دارد کند اگر نوعیت و جنس آن را بیان نکرد و یا نوع ثمن آن را تعیین نکرد وکالت صحیح نمیشود مگر اینکه وکیل را بوکالت عامه توظیف نموده باشد هرگاه وکیل در جنس مخالفت ورزند یعنی اگر موکل گفت از فلان جنس خرید نما و وکیل عوض آن جنس دیگری را خرید بیع در حق موکل نافذ نمیگردد گرچه مفاد مالی را که وکیل خریداری نموده بیشتر باشد درینصورت جنسی راکه وکیل خریداری نموده است برخود وکیل تعلق دارد و وکیل برای شراء محسوب نمیشود. مثلاً: اگر موکل گفت برایم گوسفند نر خریداری کن اما وکیل گوسفند ماده را خریداری کرد شرای در حق موکل نافذ نمی گردد. ماده (1575) قانون مدنی افغانستان در مورد چنین صراحت دارد. "برای صحت وکالت به خرید شرط است که شی ایکه خریده میشود عین یا جنس و مقدار آن معلوم باشد،در تعیین مقدار شی تعیین ثمن کفایت میکند." هرگاه موکل اندازه ثمن را برای خریداری شی معین بصورت نقد تعین نموده و وکیل آن را بصورت نسیه خریداری نماید موکل بقبول آن مکلف میگردد و در صورتیکه وکیل به خریداری بصورت نسیه مامور شده ولی آن را بصورت نقدی خریداری کند وکیل به آن ملزم شناخته میشود.     وکیل به خرید نمیتواند مال خود را به موکل خود بفروشد و نیز نمیتواند بیع را بدون اجازه موکل اقامه نماید. وکالت در فروش :-در وکالت برای فروش وکیل نمیتواند به کمتر از آنچه که موکل معین نموده است بفروشد یعنی هرگاه موکل ثمن را تعیین کرده باشد وکیل صلاحیت ندارد که به کمتر از آن بفروشد و هرگاه فروش نمود بیع منعقد گردیده و موقوف به اجازه موکل میباشد. اگر بدون اجازه موکل به کمتر از مقدار معینه فروخت و مال را به مشتری تسلیم کرد وکیل ضمان همان نقصان را برای موکل میدهد و اگر وکیل باالبیع مال موکل را برای خود خریداری نماید درست نمیشود. مطابق (ماده 1588- قانون مدنی ) وکیل به فروش نمیتواند شی را که به بیع آن وکیل است بالای اشخاصی بفروشد که شهادت آنها به نفع او جواز دارد، مگر درصورتیکه ثمن از اصل قیمت آن بیشتر باشد. وکیل به بیع مطلق صلاحیت دارد که مال موکل خود را طور نقده یا به نسیه برای مدتیکه بین تجار در باره همچو اموال معروف است بفروش رساند اما وکیل حق ندارد که مال مذکور را بمدت طولانی که مخالف عرف وعادات تجار باشد بفروشد و اگر وکیل به بیع موظف شده باشد که مال را به ثمن نقد که صراحتاً و یا دلالتاً یا دآوری شده فروش نماید وی نمیتواند به نسیه فروش نماید. مثلاً اگر موکل گفته باشد که همین مال مرانقداً بفروش برسان و یا همین مال را بفروش رسانیده و دین مرا اداکن وکیل حق ندارد که به نسیه معامله کند هرگاه شی از طرف وکیل فروش بصورت نسیه فروخته شود وکیل میتواند از مشتری ضامن بگیرد اگر چه موکل به وی امر نکرده باشد. وکیل باالبیع میتواند که بدون اجازه موکل خویش اقاله نماید در صورت وقوع چنین امری اقاله در حق موکلش نافذ تلقی نشده و بر وکیل لازم است که ثمن را برای موکل بپردازد  (1) 117 مجلةالاحکام برج سرطان 1387   وکیل به دعوی :- مطابق ماده (1599) قانون مدنی وکالت بدعوی برای اثبات دین و سایر حقوقیکه تصریح آن در وکیل گرفتن لازم است صحیح میباشد وکالت به دعوی در وثیقه رسمی درج میگردد. در وکالت باالخصومت هر کدام از مدعی و مدعی علیه میتوانند هر شخصی را که خواسته باشند وکیل تعیین نمایند رضایت جانب مقابل در زمینه شرط نیست . وکالت بالخصومت مستلزم وکالت بالقبض نبوده بنابر آن وکیل بدعوی تا زمانی که وکیل باالقبض نباشد صلاحیت قبض مال محکوم به رانداشته ووکالت بالقبض مستلزم وکالت باالخصومت شده نمیتواند. وکالت به ادای دین، ابرا از دین، طلب شفعه و رد عیب مال خریداری شده جواز داشته اما تعیین وکیل برای ادای شهادت ،ادای نذر و یا سوگند ایلا ،لعان و قسامه جواز ندارد. وکالت در ازدواج:- انعقاد عقد ازدواج  بواسطه وکیل نیز صورت گرفته میتواند. بند اول ماده 72- قانون مدنی درینمورد بیان میدارد که گرفتن وکیل برای عقد ازدواج جوازدارد قانون گذارالبته ازحفظ حقوق موکله خویش غافل نه شده است وبرای جلوگیری ازسوء استفاده وکیل تضمین های گوناگون را اندیشیده است.از جمله اینکه اگر وکالت بطور مطلق و بدون قید و شرط داده شده باشد وکیل نمیتواند موکله را برای خود نکاح کند مگر اینکه اذن صریحاً به او داده شده باشد. بنا برین اگر زن به وکیل خود بگوید( وکالت داری مرا به عقد مردی درآوری ) وکیل نمیتواند زن را به عقد خود در آورد و یا به عباره دیگر وقتی که زنی بطور مطلق و بدون تعیین زوج به مردی وکالت میدهد که او را شوهر دهد ظاهر این است که ازدواج با شخص غیر وکیل در نظر است ولی اگر بگوید تووکیل هستی مرا به عقد مردی حتی خودت درآوری درینصورت وکیل میتواند موکله را برای خود عقد کند بدلیل اینکه با این عبارت اذن صریح در نکاح با موکله به او داده شده است. ماده (74) قانون مدنی در مورد چنین صراحت دارد." وکیل نمیتواند عملی را که خارج از حدود وکالت او باشد انجام دهد تصرف خارج از حدود وکالت به مثابه عمل فضولی بوده و موقوف به اجازه موکل یا موکله او میباشد." هکذا تعیین وکیل برای خلع،طلاق ،اجاره، هبه،صدقه،اعاره، ابداع،رهن،سلم فسخ عقود، صلح ابراء و امثال آن جواز دارد.(1)                   وثیقه وصایت خط: الف-  تعریف وصیت : وصیت انتقال ملکیت وصایت خط ویا تفویض صلاحیت انتقال ملکیت است به موصی له بعد از مرگ موصی. ویا به عباره دیگر وصایت صلاحیتی است که بطور خاص ویا بطور عام توسط موصی ویا قاضی بموصی له انتقال یابد. ماده( 2103- قانون مدنی) وصیت را چنین تعریف نموده: "وصیت عبارت است از تصرف درترکه بنحویکه از آن بمدت بعد از وفات وصیت کننده منسوب باشد" طبق ماده (2104 ق م ) وصیت توسط قول یا کتابت منعقد میگردد درصورتیکه وصیت کننده قادر بکتابت و گفتار نباشد به اشارت معروف نیز منعقد شده میتواند. تعریف موصی :       موصی شخصی است که به انتقال صلاحیت در باره اموال صغار خود وصی گرفته ویا به انتقال ملکیت خود  بعداز مرگش به موصی له وصیت کرده باشد در صورتیکه وصی پدر ویا پدر کلان پدری بوده ووصایت اموال شرعاً ثابت شده باشد قبل از اثبات خیانت وی قاضی دیگری را بعوض او مقررکرده نمیتواند. تعریف وصی : وصی شخص است که وصایت را از طرف متوفی ، پدر ویا پدرکلان صغار قبول کرده باشد ویا درصورتیکه از طرف آنها منصوب نشده باشد وصایت را بحکم قاضی قبول کند. تعریف موصی به :        موصی به درموضوعات وصیت عبارت از عقاروسایراموال نقد وجنس میباشد که بمنظور حفظ تصرف مشروعه دران بنفع صغار به وصی سپرده میشود. تعریف موصی له:      موصی له در بحث شخص است که دراثر وصیت مشروعه موصی ،ملکیت موصی بعداز مرگش بوی انتقال می یابد وسائر ورثه بعداز فوت موصی، باانتقال ملکیت موصی به او اظهار رضایت نمایند.   اصلاح خط: تعریف صلح :- درماده 1297- قانون مدنی چنین تعریف گردیده صلح، عقدیست که نزاع را رفع وخصومت را به اساس رضائیت طرفین قطع مینماید. ماده (1300- ق-م):  "عاقد صلح باید واجد اهلیت تصرف درحقوق باشدکه صلح آنرا شامل میگردد" . هبه (تملیک )خط:  تعریف هبه  : ماده( 1176- ق-م):      "هبه عبارت است از تملیک مال به شخص دیگر بدون عوض گاهی به مقابل عوض نیز صورت می گیرد". ماده( 1177- ق-م):    " شخصیکه اهلیت تبرع داشته و محجور نباشد می تواند در حال صحت جمیع ما یملک خود و یا قسمتی از آن را برای هر کس که خواسته باشد هبه نماید".   ماده( 1178- ق-م):  (1) هبه بدون قبول و قبض موهوبله  و یا نائب  او تکمیل نمی گردد.  (2) هرگاه هبه از طرف ولی یا وصی موهوبله صورت گرفته باشد واهب در قبول و قبض هبه نیز نیابت می نماید.   ماده( 1180 -ق-م):    "ملکیت عین موهوب وقتی ثابت می شود که عین مذکور کاملاً قبض گردد در صورتیکه موهوبه عقار باشد تحریر عقد در ورقه رسمی جهت انعقاد هبه حتمی می باشد".  - هبه وتملیک خط شخص حقیقی به حقوقی (دولت) وناقص اهلیت نیز صورت گرفته میتواند. - درتملیک قبض ملکیت شرط است بنابرآن تملیک وبخشش مال منقول وغیر منقول مشاع قبل از افراز وتقسیم جوازندارد ، شخصیکه میخواهد مال خود را تملیک نماید طی یک وثیقه شرعی درصورتیکه مال منقول باشد همین اموال را درج متن شرعی نموده وتملک رامشخص می سازد وازمحکمه تقاضا ی ترتیب وثیقه شرعی مینماید. مال از طرف اهل خبره قیمت گذاری شده بعد اً به ترتیب وثیقه اقدام صورت میگیرد درستون تعرفه: - مقر یعنی مملک (تملیک کننده) باشهرت مکمل ودرصورتیکه مملک وکیل ، ولی یا وصی داشته باشد درستون مذکورشهرت مکمل وی اول درج وبعداً ازآن شهرت مکمل یائب وی درج میشود بعدا شهرت مکمل مملوک له یا موصی له درج ونیز شهرت دونفر شاهدان درستون مخصوص  شهود وی مانند جمیع وثایق باشهرت مکمل داخل می شوند. درستون موضوع نوعیت وکیفیت اموال به طور مفصل ذکرمی شودودرآخیر آن تحریر می گردد که مملک مذکور اموال فوق الذکر راقرارستون تشریحات بعوض ویا بدون عوض برای مملک له یا موصی له یا موکل تملیک می نماید ودرضمن قبولی مملک له ویاوکیل مملک له تحریر می شود.     بیـــــع انواع بیع: 1 - بیع بات قطعی 2- بیع جایزی بیع بات قطعی: عقد بیع قطعی عبارت است از تملیک مال از طرف بایع " فروشنده " بطور بات و دایمی برای مشتری "خریدار" در مقابل مالیکه ثمن مبیعه " قیمت مال فروش شده " باشد.         دروثیقه بیع بات قباله قطعی مراعات مطالب ذیل ضروری است: الف- ایجاب وقبول عاقدین که هر دو بلفظ ماضی باشد. ب – بودن قبول درمجلس ایجاب که مجلس به قیام تبدیل نشود. ج – قبول مطابق ایجاب باشد که تجزیه در ثمن یا در مبیعه یا هردو واقع نشود. د  - ایجاب وقبول برضای عاقدین باشد هـ - عاقدین باید دارای اهلیت بیع باشند .واهلیت بیع لازم به نکات ذیل میشود: اول- عقل زیرا بیع مجنون منعقد نمیشود. دوم- بلوغ زیرا بیع صغیر عاقل به اجازه ولی موقوف است. و – درثمن ومبیعه هیچ نوع جهالتی که موجب نزاع میگردد نباشد.   بخاطر رفع جهالت مبیعه اگر عقار باشد مراتب ذیل حتمی است:  اول – ذکر حدود اربعه عقار یا ذکر سرحد با ترک حد رابع. دوم – اگر حدود عقار مبیعه، مملوکه شخص یا اشخاص باشد ذکر اسمای اصحاب حدود با ذکر اسمای آباء و اجداد آنها لازم است. سوم – ذکر محکمه وگذر وشهریکه عقار در آن واقع است نیز ضروری است. چهارم – اگر بیع اسباب باشد با ذکر حدود تسمیه ادوات باالتفصیل کیفیات آن نیز لازم است. پنجم – ذکر حقایه عقار لازم است از قبیل آن قنات یا رود با رود تیزاب باغی یا هر دوی آن ونیز باید مقدار آن باسهام تعیین شود مثلاً پنج سهم مشاع آب باغی یا زراعتی از جمله 18 سهم مشاع آن باغی یا زراعتی از کاریز مشهوربه (..).     اجرای قباله بیع قطعی حایز کدام شرایط وضروریات میباشد؟ 1  - تشخیص و تثبیت ملکیت بایع : اولاً مسئول مربوط" که درین نوت مراد از آن قاضی محکمه یا رئیس اداره ثبت اسناد و وثایق میباشد" سند شخصی را که میخواهد عقار(جایداد غیر منقول از قبیل زمین- باغ-دکان-حویلی-سرای-اپارتمان وامثال آن)ملکیت خود را بفروش برساند تحت مداقه قرار داده بر آن بطور دقیق علم آوری نموده که سند مذکور مزور نیست وسند مذکور مربوط به بایع میباشد حالت ملکیت در آن چه سان بوده سند وی بنام خود شخص بایع میباشد درین صورت بایع به ترتیب عریضه مبادرت مینماید درمتن عریضه مواد ذیل مستلزم تذکر است: 1-      شهرت بایع. 2-      شهرت مشتری. 3-      نوعیت عقار. 4-      موقعیت عقار. 5-      مساحت عقار. 6-      قیمت عقار. 7-      حدود عقار. 8-      فواصل درحدود عقار. 9-      کیفیت عقار. 10- سندیکه عقار (مبیعه)در آن درج است.   بعد بایع در متن عریضه تقاضا و درخواست ترتیب قباله بیع قطعی را از مسئول برای مشتری مینماید این در حالی است که سند مستقیماً بنام بایع (درصورتیکه یک نفر باشد)ویا بنام بایعان)درصورتیکه دونفر باشند)ویا بنام بایعون درصورتیکه سه ویازیاده نفر باشند . "اگر سند بنام مورث بایع باشد وبایع یگانه وارث باشد لازم است بایع به ترتیب وثیقه اقرار خط حصر وراثت مبادرت نماید" و درعریضه بیع قطعی خود پهلوی ذکرسند مربوط به عقارنمبر وثیقه اقرار خط حصر وراثت را نیز در عریضه درج مینماید. ولی اگر ملکیت موروثی به اشخاص متعدد ارتباط داشته باشد ؛ درصورتیکه دربین ورثه، صغیر یعنی شخصیکه به سن رشد نرسیده باشد وجود نداشته بعد ترتیب وثیقه اقرار خط حصر وراثت لازم است همه ورثه جمعاً به ترتیب عریضه مبادرت ورزند  ویا میتوانند با ترتیب وثیقه وکالت خط یک یا چند نفر راوکیل مقرر نمایند که آنگاه در عریضه درصورتیکه اصالتاً همه ورثه به فروش مبادرت نمایند اسمای همه شامل میشود ویا وکیل پهلوی سایر مطالب متعدد فوق در جنب وثیقه حصر وراثت به ذکر نمبروکالت خط نیز مبادرت مینماید. هرگاه در بین ورثه صغار موجود باشد تجویز بیع مال صغار توسط ولی صغیر ودر صورتیکه ولی نداشته باشد با نصب وصی غرض فروش توسط محکمه ذوالحکم صورت میگیرد * مولوی عبدالباقی ،رهنمای وثایق و سجلات دعاوی محاکم عدلی. ص 23  جریان فوق در حالی است که مشتری ( خریدار ) بسن رشد رسیده باشد ولی اگر مشتری صغیر باشد لازم است بعداز تجویز محکمه خریداری توسط ولی وی ودر صورتیکه ولی نداشته باشد بانصب وصی از طرف محکمه، برای صغیر صورت گرفته پهلوی اسم صغیر در عریضه شهرت ولی یا وصی وی ذکرمی گردد.       2 - فورم طی مراحل اسناد اموال غیر منقول : زمانیکه عریضه بیع قطعی به محکمه ویا اداره ثبت اسناد تقدیم میگردد با لضرور فورم مذکور که در شاروالی های شاروالی کابل وولسوالی ها دارای ذو نمونه میباشد طور دونقله با عریضه ضم می گردد ( دو نقل بخاطریکه یک کاپی آن ضم قباله قطعی شده جزء آن قرارمیگیرد و کاپی دوم آن در کنده قباله قطعی ملحق می گردد )فورم مذکور دارای ستون های مختلف میباشد از قبیل 1-نمبر و محل صدور سند 2- شهرت بایع 3- شهرت مشتری 4- حدود ومشخصات عقار و مختصر عریضه 4- محل نظر دفتر املاک یا ملکیت ها 5- محل نظر هیئت فنی 6- محل نظر اداره واردات مستوفیت ها ویا نمایندگی آن ( مدیریت مالیه ) 7- محل نظر اداره تحصیلی مستوفیت هاویا مدیریت مالیه . و استثناء در شهرکابل ستون 8- ریاست تدویر ومراقبت مکرویان ها قابل تذکر است که در ستون نمبر و محل صدور سند در فورم و همچنان در عریضه نمبر قباله قطعی نمبر درفیصله خط قطعی ، نمبر براء خط ، نمبر اصلاح خط ، نمبر تملیک خط ، نمبر وصیت خط ، نمبر ترکه خط ، نمبر تقسیم خط ، نمبر فرمان ریاست دولت و بالاخره نمبر صفحه و جلد دفتر املاک که جزء اخیر در مورد اراضی زراعتی و باغی مورد بحث قرار میگردد و یا سایر اسنادیکه موید و مفید ملکیت بایع باشد داخل می گردد و آنچه ضرور است در تمام وثایق حینیکه نمبر یک سند را ذکر مینمایم نمبر مکمل تاریخ و محل صدور آنرا ذکر مینمائیم . حینی که عریضه قباله بیع قطعی و فورم ترتیب شد مسئول مربوط سند قبلی ، عریضه و فورم هر سه در تحت مداقه قرار داده تطبیق نماید بعداز آن در حالیکه مسئول مربوط در عریضه حکم اجرای قباله راصادر مینماید فورم طی مراحل را نیز امضاو به مهر اداری محکمه یا اداره ثبت اسناد ممهور میسازد . آنچه بسیار مهم است در ابتدای مراجعه لازم بایع شخصاً یا نائیب آن از قبیل ولی ، وصی وکیل وقیم حاضر باشند و نیز مشتری و یا نائیب شان حاضر گردند و بحضور مسئول مقدمات معامله را تائید نماید . بعدأ فورم طی مراحل با غریضه از طرف بایع بمراجع مربوط تقدیم می گردد.در جریان تسوید فورم اولآ مدیریت املاک ناحیه شاروالی ملکیت بایع را تصدیق نماید در تصدیق لازم است مسئول مربوط مرا جع قیدیت عقاریا جایداد بنام بایع( در صورتیکه اصل باشد) ویا بنام مورث بایع در صورتی بایعون و ارئین باشد معلومات میدهند که معلومات قیدیت جایداد بطور صحت و مطمئن اینطور میباشد : یک در بند حویلی نمبر(   ) در ساحه به ص جلد (   ) دفتراساس  ناحیه بنام (    )قید  میباشد و تحت مراقبت وگر و نمی باشد یعنی تحریری فوق حایز قیود در بیع ملکیت نمی باشد و هرگاه درفورم تحریر گردید که جایداد در ساحه (     ) در ص (    ) جلد (     ) باساس ناحیه قید میباشد و ( نسبت پاسپورت احمد به محمودتحت ضمانت قراردارد ) ،یا ( نسبت ضمانت مالک در ضمانت خط      برای محمود مقصود معتمد تحت مراقبت و تضمین قراردارد ) ویا ( باثر قباله بیع جازی مورخ مرتبه (    ) محکمه یا اداره بنام محمد ابراهیم و محمد اسمعیل بطور گرو قید است ) ویا ( نسبت ضمانت های کلبی متهم تحت مراقبت قرار دارد ) و مثالهم و این حال قباله بیع قطعی قابل اجرا ء نیست و بمنظور رفع قیود مذکور بایع را مهلت داده و مشتری را مسبوق میسازند . و هرگاه جایداد در ساحه شاروالی قرار داشته . در نهایت فورم ازطرف مدیریت یا دفتر املاک ریاست شاروالی مجددأ تصدیق میشود این بخاطریست که بعضأ قیود ملکیت باثر تماس های رسمی صرف در دفتر املاک شاروالی صورت می گیرد.   3-   ستون نظر هئیت فنی :  درین ستون هئیت  فنی انجنیر وغیره اشخاصیکه از طرف رئیس ناحیه در شاروالی و نیز اهل خبره و پلوان شریکان واهالی در ولسوالی ها که از طرف ولسوال ( آمرمحل ) تعین و توظیف می گردند ابراز نظر مینمایند که درقدم اول کیفیت مبعیه را از نگاه موقعیت ، مساحت ، حدود ، کیفیت تعریف و سپس مطابق نرخ روز آنرا قیمت گزاری  مینمایند و در صورتیکه عقار ساختمان باشد کیفیت ساختمان راکه دارای چه تاسیاتی باشد دارای چند منزل بوده و سختمان پخته کاری بوده یا خامه مفصلاً ذکر مینمایند در صورت تسوید ستون مذکور مسئول آنرا بدقت مطالعه نموده با کیفیت مبعیه مندرج سند و عریضه تطابق داده قیمت گزاری را دقیق مطالعه که به حروف تحریر و قلم خوردگی نداشته باشد.در حین تشخیص قیمت نرخ هئیت فنی ، قیمت مندرج عریضه و قیمت مندرج سند قبلی (در صورتی که تغیرات فزیکی ناشی از تخریب در آن صورت نگرفته باشد) درین حال بلند ترین قیمت معیار اخذ محصول قرار می گیرد و هرگاه برای مشتری خاطرنشان شود که در صورت فسخ واقاله و سایر مواردآنچه در قباله از طرف متباقیان مذکور است قابل استرداد میباشد بناء آنها اصل قیمت را معرفی خواهند کرد.    قابل تذکر است که مسئاله قیمت گزار ی مستقیماً وظیفه هئیت فنی بوده مداخله در قیمت گزاری از وظایف محاکم و ادارات ثبت اسناد دانسته نشده حتی محاکم و ادارات ثبت اسناد صلاحیت تعین نمایندگان خویش در همچو مسائل را ندارند هرگاه مشکلی در زمینه بروز مینماید محکمه و اداره ثبت اسناد در زمینه مسئولیت ندارند مسئولین در زمینه برای مراجعین مشکلات ایجاد ننماید صرف حین ارجاع عریضه تاکید صورت گیرد تامبعیه توسط هیئت قابل اعتماد قیمت گزاری شود. چنانچه محاکم از توظیف منسوبین خویش در هرنوع وظیفه که مربوط قوه اجرائیه بوده بر حذر دانسته شده اند. درتمام جریانات محاکم و ادارات ثبت اسناد به حفظ بیغرضی و بیطرفی خویش مبادرت نمایند. هرگاه مبعیه زمین زراعتی بوده ادارات املاک ولسوالی ها مرکز ولایات ومرکزکابل در زمینه به تصدیق ملکیت مبادرت مینمایند درین حال از اندازه مالیه صفحه و جلد دفتر مالیه مراجع مبعیهمعلومات میدهند معلومات ادارات املاک زراعت نیز در خور توجه و تعمق میباشد تا اراضی بدون قیود معرفی گردد و هرگاه معلومات از روی دفاتر مالیه  و نقشه برداری " کادستر" ارائه گردیده باشد چه حین سروی کادستر بر ملکیت ها بطور احتمالی بنام اشخاص قید میگردد تصدیق او شان برای انتقال  ملکیت حایز اعتبار حقوقی نمیباشد همچنان معلومات از روی دفتر اظهارنامه که صرف از طرف شخص که خود مالک بوده یا مالک معرفی ساخته و حتی خود را مالک تراشیده خانه پری گردیده بصورت مجرد بدون قیدیت در دفتر مالیه دهی حایز اعتبار نمیباشد. چناچه مالیه مطلق نیز حایز صبغه ملکیت نمیباشد. 4 - قیدیت اسناد شرعی در دفاتر : درین مورد قابل تذکر است که راجع به یک عقار سند شرعی وجود دارد ولی در دفتر قید نیست دراینحال هرگاه سند قابل تطبیق و تنفیذ باشد لازم است در دفتر قید گردد ولوقبلاً قید نشده چه سند و قیدیت در دفتر لازم و ملزوم یکدیگر و یا بعباره دیگر دو طرف سکه محسوب میشوند ولی قابل تذکر است که بدون سند نمیتوان از طرف محاکم و ادارات ثبت اسناد سند انتقال ملکیت را ترتیب نمود.   این تصدیق نیز ضروری است چه شخصیکه جایداد خود را بفروش میرساند ویا جایداد را خریداری مینماید نباید از دولت مدیون بوده ویا در امور مربوط به معاملات تجارتی خود تصفیه حساب نکرده ویا داینی یک طرف بیع را مدیون خود برویت سند موثق دانسته و معرفی کرده بنابرآن لازم است بایع و مشتری باقیداری ذمت نداشته باشند همین دو اداره مذکور عدم باقیداری طرفین عقد را تصدیق مینمایند و امر ضروری میباشد.     ترتیب وتنظیم سند قباله بیع قطعی : بعد ازینکه فورم مربوط طی مراحل اموال غیر منقول از جانب ادارات مسئول بطور دقیق تسوید وتصدیق گردیده عریضه سند قبلی که از روی آن قباله ترتیب گردد ونیز فورم باهم در نوعیت مساحت وکیفیت بصورت کل تحت مداقه قرار داده میشود اولاً قیدیت دفتر املاک باسند قبلی باهم مقایسه تا تفاوت املاکی نداشته باشد بعد مساحت مندرج سند قبلی و مساحت مندرج فورم باهم تطبیق میشود درصورت تفاوت مساحت اگر مساحت مندرج فورم زیاده بوده موجبه آن تحلیل میگردد اگر درسند مربوطه زیادت موجود بودخوب درغیرآن بایع مساحت بیشتر از سند قبلی را بفروش رسانیده نمیتواند اگر مساحت مندرج فورم کمتر ازسند قبلی بوده درین حال نیز موجبه آن پرسیده میشود تاملکیت کماحقه داخل سند جدید داخل وانتقال آن صورت گیرد. درقیمت مبیعه نیز تدقیق صورت گیرد وبرای محصول بلندترین قیمت انتخاب گردد. هویت مشتری ویا نائب ویا قایم مقام اوشان نیز تثبیت و تشخیص گردد سپس به تسوید وثیقه قباله قطعی که در محاکم و ادارات برای آن کتاب مخصوص بنام کتاب قباله قطعی وجود دارد اقدام شود. از آنجا که قباله قطعی حایز سه نوع ستون از قبیل 1-      ستون تعرفه متعاقدان " بایع و مشتری" که در ذیل آن ستون بایع و بعداز آن ستون مشتری و بعد در قسمت بائین آن ستون شهود میباشد . 2-      ستون موضوع و تحدیدآن ستون وسطی وثیقه بوده و در نهایت ستون جنبی و اخیر ستون تشریحات قرار دارد پس به تسوید اقدام مینمائیم 1-      ستون بایع درین ستون اصل یا بعباره دیگر مالک اصلی ولو صغیر باشد ولو موکل باشد یا به عباره دیگر توسط وکیل بفروش می رسد  ویا به وصایت بفروش می رسد به همه حال شهرت مکمل مالک اصلی اولاََ تسوید ودر ذیل آن شهرت وکیل با وصی ولی ویا قیم " وکیل غایب " داخل می گردد و پهلوی شهرت مکمل اشخاصیکه درحین عقد وجوددارند فوتوی شان نصب با نشان شصت و امضای شان اخذ نمبر خصوصی ، صفحه ، جلد ، تاریخ صدور ، محل صدور و عمر مندرج تذکره شان داخل می گردد و هرگاه ستون مذکور نسبت کثرت تعداد کفایت نمی کرد در اخیر همان ستون جمله " بقیه در ظهر وثیقه " تحریر گردد و بقیه آن در ذیل ظهر ورقه در محلی که زیاده از بقیه ستون موضوع و بقیه ستون تشریحات تحریر گردد تسوید شود و تحت جمله " بقیه ستون تعرفه بایع درج گردد" 2-      ستون مشتری در ستون مشتری در سطر اول نیز عین مشتری یا مشتری اصل که عقار یا جایداد به او تعلق می گیرد ولو برای خرید وکیل مقرر نموده ، یا برایش وصی مقرر شده و یا برایش قیم مقرر گردیده است بعداََ شهرت مکمل نایب مشتری هر کدام که وکیل ،ولی ،وصی ویا قیم باشد  توام بانصب فوتو ، اخذ نشان شصت و امضا نمرات و مشخصات تذکره مطابق ستون بایع داخل می گرددو در صورت کمبود ستون جمله" بقیه درظهر وثیقه " تحریر و درظهر وثیقه بعداز بقیه ، ستون تعرفه بایع " در صورتیکه " زاید باشد و نیز بعداز بقیه ستون موضوع " در صورت موجودیت "ویا ستون تشریحات " در صورت موجودیت " تسوید گردد و هرگاه صرف اسما در ستون های تعرفه تحریرو نمرات تذکره در ظهر وثیقه تحریر شود بهتر است .   ستون شهود: از آنجا که در تمام وثایق درج شهادت دو نفر شاهدان معرفت " ودر قباله ها و اسناد املاکی " و ملکیت ضرور است " صرف در حالت شهرت بایع میشود که از شاهدان صرف نظرشود . پس لازم است در قباله بیع قطعی چون از بایع انتقال ملکیت صورت می گیرد شاهدان از اعوان و اقران بایع باشند وحتی به مشتری هیچنوع نسبت نداشته باشند که بعد ذکر شهرت مکمل شاهدان نمرات تذکره اوشان درج ، فوتوی شان نصب و نشان شصت و امضای شان اخذ گردد. ستون موضوع : در ستون موضوع قباله بیع قطعی نوعیت عقار ، موقعیت عقار ة مساحت عقار ، حدود عقار با رعایت اسما و اسمای اب و جد مالکین حدود  بطور مفصل مذکور می گردد و دراخیر مذکور میشود که " محدوده فوق قرار ستون تشریحات بطور بیع قطعی بفروش میرسد" چون در بیع قطعی درصورتیکه مشتری دولت نباشد محصول فیصدی بیع قطعی اخذ میگردد هرگاه قیمت مندرج عریضه و قیمت مندرج فورم " قیمت تعین شده اهل حبره" باهم یکسان باشد ستون موضوع قرار فوق کافی بوده و هرگاه در عریضه قیمت کمتر از قیمت تعین شده اهل خبره باشد بعد از " بفروش میرسد" تحریر میگردد که اهل خبره مبعیه را مبلغ "    " افغانی قیمت گزاری نموده است. ذکر این جریان بخاطریستکه بلندترین قیمت "    " معیار اخذ محصول بوده و جهت تصریح در متن وثیقه بصورت واضح ذهن را روشن میسازد که ازهمین قیمت محصول اخذ میگردد.   ستون تشریحات: ستون تشریحات قباله بیع قطعی بطور مطبوع تنظیم شده که مانند سائر وثایق محل اسم محکمه ترتیب کننده وثیقه درآن سفید بوده و پس اهلیت حقوقی اقرار کننده درآن تمثیل و بعد از ملکیت شماره تاریخ و محل صدور محکمه یا اداره ترتیب کننده وثیقه و سند که دربیع مسندالیه قرار دارد ذکر وبه تعقیب آن تعداد مشتری و درصورت تعدد مشتریون نحوه اسهام شان تحریر میشود و سپس ثمن مبعیه" قیمت ملکیت فروخته شده " و مناصفه آن ذکر میشود که تحریر مناصفه قیمتها و مبالغ در اسناد شرحاً بخاطر دقیق شدن آن صورت میگیرد که عدد درحال تفکر درمناصفه آن عاری از غلطی و اشتباه میگردد . ایجاد منازعه را مرفوع میسازد وپس التزام مقر شرعی بایع که تمثیل اراده کامل بایع را در مورد بیع قطعی مینماید ذکر میشود بعداً قبول مشتری درهمین ستون تشریحات ذکر میشود و بعداً شهادت شاهدان ومعرفت وملکیت درمتن ستون تشریحات اخیراً ذکر میشود که درکتاب رهنمائی وثایق و سجلات دعاوی صفحه "2" حایز متن وثیقه قباله بیع قطعی میباشد که درحین تحریر وثیقه متن بارعایت حالات وکوایف معامله بیع قطعی تنظیم میگردد.   مشتری بخواهند ملکیت شرعی قرار فوق خویش را بین خود ها بخش رسید ثمن برای بایع از طرف مشتری درستون تشریحات : از آنجائیکه در ضمن ایجاب بایع لازم است صورت تسلیمی ثمن مبعیه نیز ازطرف وی در اقرار به بیع تمثیل گردد بنابرآن هرگاه بایع تمام ثمن مبعیه را تسلیم شده باید ذکر نماید که " ثمن مبعیه را بطور کامل از نزد مذکور اخذ وقبض نموده ام " واگر قسمتی از ثمن در تسلیم و قسمت از آن بطوری دین بالای مشتری باقی مانده بالاثر از طرف بایع باید ذکر شود "مبلغ" افغانی ثمن مبعیه را ازید مشتری اخذ و قبض و تسلیم نمودم و مبلغ "   " افغانی را بعد از مدت "   " برایم میسپارد. بالاثر درمورد مبلغ باقیمانده همین سندی قباله حیثیت حجت و   سند قابل تعمیل،تطبیق و تنفیذ را دارد مبلغ مذکور بدون محاکمه از مشتری توسط اداره حقوق " درصورت تعلل"جبراً تحصیل میگردد .   بخش شهادت شاهدان معرفت و ملکیت درستون تشریحات :  درین بخش قباله در صورتیکه انتقال ملکیت از طرف شخص بایع به خشص مشتری صورت میگیرد شاهدان معرفت اصلیت وشخصیت بایع و نیز ملکیت وی را تائید واز عدم موجودیت موانع بیع در زمینه تذکر میدهند و درصورتیکه بایع نائب باشد مثلاً از طرف ولد صغیر ولی نیابت مینماید ویا از طرف صغیر بدون ولی وصایتاً نیابت مینماید و یا بایع توسط وکیل باوکالت خط حضوری نیابتاً صورت میگیرد ویا بیع توسط وکیل باالتوکیل باثر وکالت خط حضوری صورت میگیرد ویا بیع توسط وکیل با وکالت از طرف غائب" قیم خط " صورت میگیرد بارعایت کیفیت نیابت شهودبا اشاره باصل مالک نداشتن شریک و حقدار دیگری بااصل مالک شهادت را اداء ودرمتن وثیقه درج میگردد معامله رسید محصول بخش محکمه در دفتر نصب رسیدات محصولی محکمه ویا اداره ثبت اسناد : بعد از معامله محصول یک فیصد مالیات بر عایدات از طرف مسئول مستوفیت در فورم رسید ویا آویز محصول فیصدی بخش محکمه به دفتر نصب رسیدات محصولی بالتفصیل مطابق متن همان کتاب که حایز نمبر مسلسل تاریخ شهرت مودی نمبر ونوعیت سند اندازه قیمت وثمن مبعیهونیز اندازه محصول میباشد معامله و آویز در آن نصب میگردد و موضوع در اصل وثیقه قباله بیع قطعی وثبت آن طوری تسوید میگردد:" محصول فیصدی قباله هذا قرار تعرفه شماره (  ) مورخ   /  /  13 این محکمه یا اداره حسب آویز شماره (  ) مورخ   /  /  13 نمایندگی شماره (ئ  ) دفغانستان بانک تحویل و آویز آن به شماره ( ) مورخ (  ) صفحه (  ) دفتر نصب رسیدات معامله گردیده است." وهمین جمله از طرف محرر ثبت درج گردید و در اصل وثیقه و بخش ثبت آن معامله میشود. ثبت وثیقه: بعد ازینکه محصول قباله در دفتر مربوط صدر وثیقه قباله وصدر کنده آن معامله گردد محرر ثبت به ثبت قباله طوری مبادرت مینماید که عین متن اصل سر پارچه که قبل از ثبت اصل دانسته میشود در کنده که ستون های مماثل دارد به ثبت میرسد وهرگاه محرر ثبت متوجه نقص قانونی وخلای در ساختار وثیقه قباله را احساس نمود مسئول محکمه یا اداره ثبت اسناد را درجریان قرار داده تا به رفع نقیصه مبادرت نماید و وثیقه بصورت صحت و خالی از نواقص طی مراحل نماید درثبت وثیقه بمنظور اینکه هیچ جمله ، کلمه ،حرف یا عدد از ثبت باقی نماند محرر ثبت دقت کامل نماید و بعد از انجام عملیه ثبت محرر ثبت درحالیکه ستون مربوط به محصول را که در صدر وثیقه میباشد امضاء مینماید درکند تحریر مینماید " مطابق اصل به ثبت رسید" و پهلوی آن امضاء مینماید. مهر و امضای وثیقه : بعد از عملیه ثبت اصل وکنده بحضور هیئت قضائی ویا مسول محکمه تقدیم میگردد درین حالت هیئت قضائی ومسولین محکمه یا اداره بصورت دقیق جریان طی مراحل صورت تحویل محصول وصورت ثبت وثیقه تدقیق نموده و بررسی نماید که تمام متن اصل وثیقه به ثبت رسیده کدام جزء آن از ثبت باقی نمانده سپس اول وآخر وثیقه را در اصل وثبت یعنی اول و آخر ستون تشریحات مهر نماید وسایر ستون ها را امضا نماید واگر احتیاط بیشتر صورت میگیرد تمام ستون ها مهر میشود خالی از تزویر خواهد بود لیکن بالای فوتو ها در اصل و ثبت نصب مهر لازمی میباشد تادرآن تبدیل و تزویر صورت نگیرد و قسمتی از مهر بالای فوتو وقسمت دیگر آن بالای متن وثیقه حک گردد همچنان ورق فورم با اصل سرش ودر قسمت سرش شدگی نیز مهر میگردد وفورم دیگری درعقب کندۀ وثیقه سرش وباکنده یکجا مهرگرددوهمچنان درصورتیکه وثیقه درتحریر ستون های مختلف کمبودی نمود کاغذ اضافی برآن علاوه می گردد محل سرش شدگی مهرمی گردد ودر اخیر همان قسمت که درکاغذ اضافی منحیث متن وثیقه بوده نیز مهر میگردد و پس در تمام مواضیعکه مهر شده یا مهرنشده ولی قسمت های از وثیقه بر نشان میداد امضاء هیئت قضائی و مسولین صورت گیرد واصل وثبت به مهر محکمه ویا اداره ثبت اسناد مهرمیگردد.     قباله بیع جایزی ( بیع وفا) : بایع به مشتری تاحینیکه بایع ثمن مبعیه را برای مشتری مسترد نماید ویا مشتری تقاضای ثمن را از بایع نماید و مشتری درزمینه میتواند از منافع مبعیه استفاده نماید که حق استرار ثمن از طرف بایع به مشتری ونیز حق استرداد مبعیه از طرف مشتری برای بایع مقید بمدت شده نمیتواند یا بعباره دیگر بیع جایزی مقید بمدت شده نمیتواند. درمورد اجرای وثیقه بیع جایزی که در مورد اموال منقول وغیر منقول صورت گرفته میتواند ودر شرایط کنونی دونوع بیع جایزی معمول است بیع ملکیت شخص به شخص وبیع ملکیت شخص به دولت در مورد اینکه ملکیت شخص به دولت طور بیع جایزی انتقال مینماید فورم طی مراحل اموال غیر منقول ضروری نبوده تا تسوید شود خود اداره دولتی که برای شخص قرضه میدهد وعقار وی را به بیع جایزی تاحین تحویل پول قرضه خریداری مینماید تمام معلومات املاکی را اداره مربوط انجام ،مبعیه را توسط هیئت فنی مربوط مشاهده وملاحظه و راجع به قیدیت املاکی آن از دفاتر املاکی مربوط معلومات اخذ وپس ازآن طی مکتوب عنوانی محکمه یا اداره وثایق درحالیکه نوعیت ملکیت ،مساحت،حدود،نمبر سند ملکیت ،موقعیت ،ثمن مبعیه وسایر مسائل مربوط در آن درج میشود با معرفی نماینده خود منحیث ممثل اداره دولتی تقاضای ترتیب قباله بیع جایزی میشود که در قباله بیع جایزی که به نفع دولت بوده صرف نماینده همان مؤسسه مثلاً بانک رهنی وتعمیراتی ممثل اداره دولتی قرار گیرد ضرور نیست تا مثل قباله بیع قطعی والیان ولایات منحیث مشترین قرار گیرند که با وصول مکتوب قباله بیع جایزی بدین ترتیب که شخص حقیقی در ستون تعرفه بایع شامل ودرستون مشتری نماینده مؤسسه دولتی شامل،درستون موضوع مشخصات مبعیه توأم با نمبر مکتوب وارده درج میگردد ودر ستون تشریحات از اقرار شخص به بیع جایزی تمثیل معامله ثمن مبعیه در آن داخل و وعده به استرداد ثمن ومبعیه برای طرفین و فا درج و ایجاب وقبول ونیز شهادت دونفر شاهدان معرفت ملکیت در آن تنظیم میگردد. قیم خط: شخصیکه برای دفاع از حقوق غائب بنا بر ضرورت شرعی از طرف محکمه نصب می گردد وکیل مسخر نامیده می شود، انتخاب و تعیین وکیل مسخر از صلاحیت محکمه است که به دعوی موضوع رسیده گی می نماید. -         وکیل مسخر باید برای محافظه و دفاع از حقوق غایب توانایی داشته باشد محکمه در تعیین وکیل مذکور صغار فوق را در نظر می گیرد. -         وکیل مسخر از وکلای مدافع باشد جائیکه وکلای مدافع کم باشد و یا قاضی طور دیگری لازم بداند از این  امر مستثنی است. -         لازم است عقل و ذکاوت وکیل مسخر قابل اعتماد باشد اشخاصیکه دارای شهرت سوء بوده و یا از این امر استفاده سوء نماید و یا از جمله اشخاص محیل باشد که به مردم راه اسقاط حقوق خدا و عبا درا می آموزد بحیث وکیل مسخر تعیین شده نمیتواند. -         اگر بعد ازنصب و تعیین وکیل مسخر شخص غائب حاضرگردداین حضور او اعتبار ندارد و به حضور وکیل مسخر محاکم دوام خواهد کردولی اگر غیاب شخص مذکور به اثر عذر معقول باشد که قبلاً آن را به محکمه ارایه کرده نتوانسته با شد و محکمه  از اوضاع طوری حدس زند که در حال عزل وکیل مسخر شخصیکه حاضر گردیده برای حل و فصل موضوع خود در میعاد معینه حاضر می شود در آن صورت حضور او در محاکم پذیرفته می شود. -         وکیل مسخر صلاحیت  اجراات که بضرر غائب باشد نداشته مانند اقرار، ابراء، اصلاح و دفع متضمن ا قرار وسایر اقداماتیکه متضمن ضرربه غائب تلقی شده بتواند. یا وکیل غائب شخص دیگری را بحیث ممثل قانونی و درصورت سلب ولایت از ولی شخص دیگری را بحیث وصی تعین ودر موضوع حکم خود را صادر مینماید." مواردیکه درج آن در وثایق ضروراست در وثایق درج نمبر تذکره  تابیعت شخص مطابق ماده ( 11 ) تعلیماتنامه تحریر وثایق ضرورت می باشد وهمچنان مطابق متحدالمال شماره ( 171) مورخ 24/2/1360 – دارلانشاء شورای عالی ستره محکمه در مورد تذکره مراتب ذیل (مستلزم )رعایت است: 1-      نمبر لاتین تذکره که سریال نمبر مطبعه سکوک می باشد حایز اعتبار حقوقی نبوده در وثایق گرفته نمیشود. 2-      درصورتیکه در تذکره چهره شخص داخل باشد چهره وی در وثیقه تحریر نمی گردد. 3-         در صورتیکه در تذکره چهره شخص داخل نباشد ودرتذکره فوتوهم نباشدچهره شخص گرفته می شود. 4-      از تذکره ،نمبر ثبت ،نمبر صفحه،نمبرجلد ،عمر ،تاریخ توزیع و محل صدور تذکره در وثایق نقل وتسوید میگردد. 5-   مطابق فقره 3 ماده ( 4) قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان در ستون قوم وثایق صرف پشتون،تاجک، هزاره، ازبیک، ترکمن، بلوچ،پشه ئی،نورستانی،ایماق،عرب،قرغه ئی، قزلباش، گوجر، براهوی وسائراقوام ذکر می گردد و از تحریربخشهای مختلف اقوام خود داری می شود. 6-    مطابق ماده ( 12) تعلیماتنامه تحریر وثایق نصب فوتوی مقرله و شهود معرفت درجمیع وثایق ضرورت می باشد در صورتیکه گرفتن عکس نسبت نبودن عکاس اصلاممکن نباشد چهره شخص اخذ می گردد. عکس مقرو مقرله و یا بایع ومشتری و شهود حین ترتیب وثیقه اخذ میگردد تا باچهره ظاهری شاملین وثیقه مطابقت کامل داشته باشد یعنی قدیمی نباشد چنانچه ماده( 4 ) تعلیمات نامه اشباه وثایق در صورت تغییر شکل فوتوبا شخص وثیقه را مشبوه میسازد. 7-   مطابق ماده ( 16 ) تعلیماتنامه تحریر وثایق با رعایت متحدالمال (123) مورخ 8/1/1347 – مشاوریت ستره محکمه در امور قوانین گرفتن شصت شاملین وثایق اعم از مقرومقرله و شهود امر ضروری بوده ومطابق متحدالمال مذکور شصت ،انگشت ابهام کلان دست چپ میباشد . 8-   گرفتن امضای شاملین وثایق در پهلوی اخذ نشان انگشت امر ضروری بوده در صورتیکه شاملین وثیقه با سواد باشند امضای آنان نیز گرفنه میشود. 9-   بعضاواقع میشود که شخص جهت تصرفات خود توسط وثیقه وکالت ،وکیل مقرر نموده ویا اصلاً شخص دیگری را وکیل و وکیل بالتوکیل مقرر نموده و وکیل وکیل بالتوکیل وکالتاً وکیل دیگری را مقرر نموده باشد،همچنان شخص غائب ولادرک است در صورت ضرورت برای حمایه منافع وی وکیل غائب یاقیم مقرر میگردد ویا برای شخص کروگنگ ویا کورگنگ مساعد قضائی تعیین میگردد و همچنان برای صغار واشخاص ناقص یا فاقد اهلیت وصی وقایم مقام مقرر میگردد و یا پدرو پدرکلان ،ولی پسر ویا نواسه صغیر خود می باشند .درتمام این حالات در ستون تعرفه همچو اشخاص اولاً شهرت اصل شخصیکه تصرفات وی اعمال میگردد ودر ذیل آن شهرت وکیل و وکیل بالتوکیل،وصی قیم،مساعد قضائی ویا ولی تحریر میگردد  تاحین استفاده از وثیقه مطالعه آن ویا حین استعمال آن اصل طرف معامله ونائب آن مشخص شده بتواند،لذا نمبرتذکره در وثیقه تحریر، فوتو ونشان شصت و امضاء وی نیز اخذ می گردد. 10-  مطابقت متن وثیق باعریضه لازمی بوده بطور مثال در عریضه تحریر گردیده عقار (جایداد) به بیع جائزی بفروش میرسد  پس نمیتوانیم ازآن تعبیر بیع قطعی را نموده وقباله بیع قطعی تحریر گردد. درعریضه یک نوع حدود تحریر گردیده دروثیقه حدود دیگری تحریر گردد چنانچه ماده سیزدهم  قانون اصول محاکمات مدنی درمورد چنین صراحت دارد: "عریضه حقوقی حاوی مطالب ذیل میباشد:" 1-      اسم،ولد،محل سکونت اصلی وفعلی،پیشه،نمبرتذکره مدعی ومدعی علیه. 2-      تعیین اندازه مدعا بها و خلص مقصد دعوی. 3-   بیان جنس،نوع قیمت مدعی بها در صورتیکه منقول باشد .در صورتیکه مدعا بها عقار باشد ذکر موقعیت ،نوعیت ومساحت آن نیز حتمی است. 4-   امضاء یا نشان انگشت عارض،درصورتیکه عارض وکیل ،وصی یاقیم باشد ذکرنمره وتاریخ سندوکالت ،وصایت وقیمومیت باشهرت مکمله آن ضرور است. 5-      تاریخ ایجادحق وتاریخ تقدیم عریضه    (حالات مشبوه وثایق) 1)وثایق ذیل مشبوه ومورد اعتراض معترض واقع شده میتواند. 1- ثبت محفوظ بدیوان قضا نداشته باشد. 2-         در اندراج آن بین اصل وثیقه و ثبت تفاوت موجود باشد. 3-         در اصل وثیقه چنان سطوری نوشته باشد که مطابق تعلیماتنامه تحریر وثایق اجرااتی نشده باشد بشرطیکه وثیقه بعد از وصول تعلیماتنامه تحریر وثایق ترتیب شده باشد. 4-         عکس ویا چهره مقرویا شهود ومدعی علیه واضحاً تغییر شکل داشته باشد بشرطیکه تغییر مذکور بطور غیر اختیاری نشده باشد. 5-         مقر یا مدعی علیه به نبودن خود به تاریخ وثیقه از روی اسناد رسمی مانند پاسپورت وغیره ویا امضأ جداگانه اعتراض نموده و به اثبات فوق رسانیده بتواند.   (2) ص "24-25-26 " دومین سیمینار رؤسای محاکم سال 1350. 6-         قاضی که مهرو امضأ آن دروثیقه باشد و در تاریخ مذکور آز روی دفاتر ستره محکمه  قاضی نباشد. 7-         در صورتیکه قاضی همان منطقه محکمه گفته شود ولی قبل از اشغال وظیفه یعنی قبل از امضأ در کتاب حاضری خود وثیقه را ترتیب نموده باشد. 8-         تفاوت فاحش سن بین تذکره و چهره. 9-         وثیقه با ثبت آن که بخط وکتابت  خود مقر انجام یافته باشد. 10-       وثیقه که از اقرار وابرأ یک شخص شده ولی ظاهراًلحال مکذب آن بوده و یا مستحیل عادی و عقلی باشد. 11-       مغایر بودن مهر کلکی قاضی نسبت به دیگر مواهیر بدون ذکر علت تغیران. 12-       مغایرت واضح نمبر وثایق از ثبت آن . 13-       تغییر شکل کاغذ و تفاوت خط که تما ماً کتابت بخط یک نفر و یک قسم کاغذ بوده از وثیقه حاضره بخط وکاغذ دیگری ترتیب و بعد از کندن اصل ورق عوض آن وثیقه را در آن نمبر گذاشته و یا نصب شده باشد. 14-       وثیقه که مبنی بر وصایت یا وکالت بوده ولی وکیل یا وصی خارج از صلاحیت خود اجرااتی کرده باشد. 16-       شخاص معروف و مشهور طبق ماده 160- اصولنامه اداری از ماده فوق مستثنی است. 17-       وثیقه ایکه از قرار اناثیه بوده و در آن حتی الامکان شهود معرفت از اقارب اناثیه ادای شهادت نکرده باشد. 15-       وثیقه ایکه در آن مهر معرفت نباشد. 18-       اشخاصیکه خط و کتابت دارند لازم است وقت اقرار و ابرأ اسم خود را امضأ نمایند؛والا وثیقه مشبوه است این بود معلومات مختصردررابطه به تخریرحقوقی امیدکه به همه همکاران مفیدواقع شود>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>   مآخذ:   1- رهنمائی وثایق و سجلات دعاوی محاکم عدلی 2- قانون مدنی 3- قانون اصول محاکمات مدنی 4- وثایق تحریر 6- اصول اجرأت محاکمات حقوقی عدلی 7- اصول نامه اداری محاکمه عدلی 8- مجله قضأ

ضرب المثل های حقوقی :

- قانون سه روز پیر تر از دنیاست .(استونی)

2- قلم و جوهر بهترین شهودند.(پرتقالی )

3- قضاوت باید گوش بزرگ و دست کوچک داشته باشد.(آلمانی)

 4- حقیقت ،دختر زمان است .(ایتالیایی)

5- قانون غالباً دندان خود را نشان می دهد ولی دندان  نمی گیرد.(انگلیسی)

6- حقیقت سنگین است ، لذا عده ای معدود حاضرند آنرا حمل کنند.(عبری)

7-  حقیقت را می توان خم کرد ولی نمی توان آنرا شکست.( ایتالیایی)

8-  حرف حق شمشیری است برنده (فارسی)

9-  قاضی که بی گناهی را محکوم سازد، وجدان خود را محکوم کرده است (سوئدی)

10- .حقیقت غالباً در یک استخر زشت پنهان است.(چینی)

11- قانون چاه بی انتهاست، هر که گرفتارش شد کارش ساخته است.(چینی)

12- قاضی خوب همسایه بد است.(آمریکایی)

13- قانون روی میز است و عدالت زیر میز(استون)

14- قانون مانند تار عنکبوت است،سوسک از آن رد می شود ولی مگس گرفتار می شود.( چک)

15- قانون همه را می لیسد.(اسکاتلندی)

16- حق پشت در منتظر است و باطل در جلسه شرکت می کند.( انگلیسی)

17- حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند(اسپانیایی)

18- حق شناسی بار سنگینی است.(اسکاتلندی)

19- حق بالاتر از قانون است.(روسی)

20- قانونی که در باره شیر و گاو یک جور حکم کند ،قانون نیست (انگلیسی)

21- حقیقت در ته چاه نهفته است.(فرانسوی)

22- حقیقت گرزی است که فرد می آید و همه را می کشد .(فرانسوی)

23- حق همیشه توفیق نیافته است ولی موفقیت همیشه بر حق بوده است.(آلمانی)

24- حقیقت ، بهتر از طلاست.(انگلیسی)

25- حقیقت ، مهر خداست.(عبری)

26- حقیقت نیش می زند و دروغ درمان می کند.(ایتالیایی)

27- حقیقت شبحی است که افراد بسیاری را از خود می ترساند.(آلمانی)

28- اگر نمی خواهی سرت کلاه برود قیمت جنس را از سه مغازه بپرس.(چینی)

29- آنکه تهمت می زند هزار بار می کشد ولی قاتل فقط یک بار می کشد.(چینی)

30 - .اگر مرد دنبال زن افتد به ازدواج گرفتار می شود ولی اگر زن به دنبال مرد افتد بد بخت و بیچاره می شود.(عبری)

31-  از شوخی قاضی فقط خودش می خندد و همنشینش.( ایتالیایی)

32- .بی عدالتی بها ندارد.( استونی)

33- بی عدالتی دایه پزشک است.(آلمانی)

34- تمام براهین دادگاهی قابل قبولند.(ترانسول)

35- تخم مرغ دزد ،شتردزد می شود.(فارسی)

36- اگردر جوانی سوزنی بدزدی در پیری پول خواهی دزدید.(چینی)

37- اگر وکیل مدافع را با اردنگی پایین پله اندازید تا پایان عمر به شما خواهد چسبید.(انگلیسی)

38- تمام قوانین عادلانه نیست.(اسکاتلندی)

39- آفتابه دزد ها را به دار می آویزیم و به دزدان بزرگ درود می فرستیم.(آلمان)

40- .اگر می خواهی قاضی خوبی باشی باید به حرفهای همه گوش بدهی.(برزیلی)

41- جهنم و محکمه عدالت همیشه باز هستند.(آلمانی)

42- از دو کس حقیقت را مپوشان یکی پزشک و دیگری وکیل مدافع.(فرانسوی)

43- ازدواج زودش اشتباه است و دیرش اشتباهی بزرگتر.(فرانسوی)

44- آنکه می دزدد به دار آویخته نمی شود بلکه آنکه گرفتار می گردد به دار آویخته می شود.(چک)

45- چو بد کردی مشو ایمن ز آفات که واجب شد طبیعت را مکافات.(فارسی)

46- حق با زور است.(انگلیسی)

47- هرجا که جامعه باشد، حقوق هم است.(لاتینی)

48- اگر می خواهی بر اسرار مردی واقف شوی ، فقط از همسایگانش سؤال کند.(چینی)

49- انسان نباید با چکش آهنین در خانه قاضی را بزند.(آلمانی)

50- .تمام اختلافات از (( آری )) و ((نه)) بر می خیزد.(فرانسوی)

51- برای آنکه پیش روی قاضی قرار نگیری پشت سر قانون راه برو.(انگلیسی)

52- خدا می خواست آدمیان را تنبیه کند و قضاوت را به جانشان انداخت.(روسی)

53- ((اشتباه)) می تواند حتی از یک شکاف بگذرد ولی((حقیقت)) در یک دروازه گیر می کند.(اتازونی)

54- عدالت همیشه گرسنه است.(بلغارستانی)

55- دل انسان آهن است و قوانین کشور کوره(چینی)

56- دزد مرتکب فقط یک جنایت شده،و آنکه مالش به سرقت رفته مرتکب صد جنایت (زیرا به دیگران تهمت دزدی می زند.(ارمنی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد